همايش "سياست متعاليه از منظر حكمت متعاليه" سوم بهمن ماه 1387 در مركز همايشهاي دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم برگزار شد.
به گزارش خبرگزاری ابنا، پس از خير مقدم توسط رياست دفتر تبليغات اسلامي حجت الاسلام والمسلمين «سيد حسن رباني»، حجت الاسلام دكتر «نجف لك زايي» دبير علمي همایش، گزارشي از هدف برگزاري اين همايش و فعاليتهاي انجام شده ارائه داد.
رئيس پژوهشكدۀ انديشۀ سياسي پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامي مهمترين هدف طرح سياست متعاليه از منظر حكمت متعاليه را تلاش براي درمان و بهبود سياست بيمار جامعۀ جهاني دانسته و مسائل مربوط به فلسطين، به ويژه غزه، مسائل عراق، افغانستان، جهان اسلام و جهان معاصر را معلول همين سياست بيمار حاكم بر دنيا عنوان كرد.
دبير علمي همایش در ادامه با طرح اين پرسش كه چرا «سياست متعاليه ميتواند سياست بيمار جهان را درمان كند؟» گفت: چون نگاه اين حكمت به آينده، آن هم آيندهاي دور است و علاوه بر تهديدات دنيوي، تهديدات اخروي انسان را هم با نگاهي راهبردي مدنظر قرار داده و براي تأمين امنيت انسان در بقاي دنيايي و ابدي او راهكارهاي دستيافتني ارائه داده است، اين ظرفيت و توانايي را دارد كه شفابخش سياست بيمار حاكم بر دنياي امروز باشد.
این استاد حوزه و دانشگاه در ادامه به برخي فعاليتها و كارهايي كه پژوهشكدۀ انديشۀ سياسي در راستاي شكوفايي ابعاد سياسي حكمت متعاليه انجام داده بودند، پرداختند.
در ادامه این همایش، حكيم و فقيه متأله آیت الله «جوادی آملی» پيرامون سياست متعاليه از منظر حكمت متعاليه سخناني ایراد كرد.
وی دليل تقسيم حكمت به نظري و عملي را، مبتني بودن اين تقسيم به تقسيم وجود، به اعتباري و حقيقي دانستند و به همين جهت اين مسئله را فلسفي دانسته و تأكيد کرد كه اين مطلب در «هيچ» علم ديگري بحث نميشود.
آیت الله جوادی آملی در ادامه عنوان كرد: حكمت متعاليه به سؤالات مهم و اساسي بشر كه انسان چيست؟ كجاست؟ به كجاميرود؟ چه بايد بكند؟ پاسخ داده است.
ايشان تعريف انسان را حي متأله يعني زندۀ الهي انديش مطرح كرده و تصريح كرد: تعريف انسان به حيوان ناطق بايد به زبالهدان تاريخ برود. وي از اين نكتۀ انسانشناسي چنين نتيجه گرفت كه چون انسان زندۀ الهي انديش است، پس بايد سياست متعاليه امور او را اداره كند، هم در دنيا، هم در برزخ، هم در قيامت و هم در بهشت. چرا كه اين چهار مقطع را اعمال انسان ميسازد و به همين دليل سياست در آثار ملاصدرا و ابن سينا ذيل بحث نبوت مطرح شده است.
وی همچنین افزود: همانطور كه در اول انقلاب هيچ كس فكر نميكرد بتوان بر اساس فقه جواهري قانون اساسي نوشت، و نوشته شد، ميتوان بر اساس حكمت متعاليه، سياست متعاليه براي ادارۀ جهان تدوين كرد. وي نامۀ امام خميني به ميخائيل گورباچف، و نامۀ مقام معظم رهبري به به نشست هزارۀ اديان و بسياري از مطالب اين دو رهبر فرزانۀ انقلاب را حكمت متعاليه و سياست متعاليه دانست. وي در ادامه تصريح كرد: ادارۀ جهان، انتظار ظهور امام زمان عجل الله تعالي فرجه الشريف، سخن گفتن با جهان و استفاده از تعبير قرآني " ياايهاالناس" از سياست متعاليه برميخيزد.
*****
نشست های بعد از ظهر "همایش سیاست متعالیه از منظر حکمت متعالیه" در پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی در دو کمسیون برگزار شد.
به گزارش خبرگزاری ابنا، دکتر «فرزاد جهان بین» در تبیین مقاله خود با عنوان "برنامه ریزی فرهنگی از منظر حکمت متعالیه" گفت: رویکردهای لیبرالیستی و توتالیتر، دو رویکرد کلان به برنامه ریزی فرهنگی هستند که اندیشمندان لیبرالی همچون پوپر و هایک قائل به نظم برانگیخته هستند لذا بازسازی عقلانی جامعه را بیهوده می دانند و آزادی فرد و عدم برنامه ریزی در عرصه فرهنگ از طریق دولت را می خواهند.
وی افزود: در نگاه توتالیتر، اصل بر نظارت همگانی دولت در همه عرصه های اقتصادی و اجتماعی است، لذا به از بین بردن آزادی فردی می انجامد.
این استاد دانشگاه با اشاره به نگاه معقول اسلامی به فرهنگ ادامه داد: بر این اساس عالم خالقی حکیم دارد که انسان را بر اساس هدفی و غایتی متعالی آفریده است که انسان باید به سوی آن حرکت کند ضمن این که دنیا محل گذر انسان است و او مسافر این گذرگاه و بر همین اساس نهاد حکومت وسیله برای رسیدن به این اهداف است و سیاست در خدمت شریعت است.
دکتر جهان بین با اشاره به نظریه های ملاصدرا گفت: کار حکومت ازنظر ملاصدرا، فرهنگی است و تربیت مردم اصلی ترین وظیفه آن، لذا حکومت تنها مجری دستورات الهی است.
وی ادامه داد: ضرورت برنامه ریزی فرهنگی، گسترده بودن حوزه فرهنگ و اصل آزادی و اختیار انسان ،سه چالشی است که باید بر اساس حکمت متعالیه به آنها جواب داد.
جهان بین ادامه داد: حکومت موظف است به سوی فرهنگ مطلوب حرکت کند که متشکل از دو رکن مظاهر فرهنگی و عقاید است و تقویت مولفه تعقل تنها راهی هست که امکان مقاومت فرهنگی را برای ما به وجود می آورد.
"جستاری در سرشت فلسفه سیاسی" عنوان مقاله ای بود که دکتر «محمد پزشکی» با بیان آرای علامه طباطبایی و دکتر حائری و مقایسه بین آن دو، آنرا ارائه کرد.
وی در تبین این نظریه گفت: ایجاد محدودیت قلمروئی، فقر موضوعات و حاشیه بودن برای فلسفه، سه مشکلی است که ناشی از برداشت مرسوم از فلسفه سیاسی می باشد.
دکتر پزشکی افزود: فلسفه سیاسی در تجزیه و تحلیل بر اساس قواعد منطقی به دو بخش صوری و مادی تقسیم می شود و در بخش صوری هم به دو بخش ساختار گزاره ها و قیاسات تقسیم می شود که علامه و حائری در این سه باهم اختلاف دارند.
این استاد دانشگاه گفت: اکثر گزاره های فلسفه سیاسی از نوع مفاهیم اعتباری محض یا اعتباریات عملی است و از این رو مستقل از فلسفه اولی می باشد و در این صورت است که فلسفه از مبانی این علم به شمار می رود.
دکتر «موسی نجفی» با ارائه مقاله ای تحت عنوان "مقایسه حکمت و عقلانیت تاریخی: ابن خلدون در روش شناسی گذار از فلسفه و استاد مطهری با روش شناسی حکمت صدرایی" به بررسی نظریه های این دو عالم اسلامی پرداخت.
وی گفت: ابن خلدون با پایان دادن به فلسفه ابن رشد شروع می کند و از ماقبل عبور می کند در حالی که استاد مطهری در حال تکامل دادن به حکمت صدرایی است و با این که فیلسوف است متوجه تاریخ می شود که نه جزء حکمت عملی است و نه جزء حکمت نظری و با این که در شرق اسلامی بر خلاف غرب اسلامی تاریخ مدونی نداریم چهار جلد کتاب فلسفه تاریخ و کتاب جامعه و تاریخ را می نویسد.
دکتر نجفی افزود: فلسفه تاریخ به دو بخش عام و اسلامی تقسیم می شود که نوع دوم بر دو قسم است که ابن خلدون در قسم اول است و در خدمت حاکمیت رسمی خلافت اسلامی است و شهید مطهری بر خلاف آن به قسم شیعی و ولایی آن می پردازد.
وی با اشاره به ابعاد انسان گفت: انسان دارای سه بعد طبیعی، اجتماعی و تاریخی است که بعد تاریخی در فلسفه یونان مطرح نیست و زمانی مطرح می شود که ادیان می آید و در فلسفه جدید غربی هم بعد معنوی آن فراموش شده و سکولار است.
وی ادامه داد: بحث های حکمت متعالیه مخصوص خواص است در حالی که تاریخ به خاطر سادگی و ریشه های قرآنی اش مخاطب عام دارد و به خاطر عقلانیت و بصیرت دادن مخاطب خاص دارد لذا باید مورد توجه قرار گیرد.
شایان ذکر است در کمسیون دوم نشست عصر این همایش نیز «ابوالحسن حسني» با موضوع "چيستی و مولفه هاي فلسفه سياسي متعاليه"، دکتر «عباسعلي رهبر» با موضوع "معرفت شناسي اخلاق و سياست از منظر صدرا"، حجت الا سلام والمسلمین دکتر «ابوالفضل کياشمشکي» با موضوع "ابعاد سياسي و اجتماعي نظريه حرکت جوهري" و دکتر «مرتضي يوسفي راد» با موضوع "نسبت حکمت و شريعت در حکمت متعاليه" به سخنراني پرداختند.